من به تو معتادم

ساخت وبلاگ
نفرینی نکن اگر او بخواهد حتیفردا را نیز زنده‌ایمهنوز زنده‌ایم نبض داریمنفس می کشیمدر موها و ناخون‌هایمانکه بی ضربان قلب نیز رشد می‌کندحتی فردا را نیززنده‌ایم هنوزدر آن هنگام که قضاوت می شویمزمانی که محکوممان می کنند به بی تدبیریلیاقتمان را می سنجندآینده مان را پیش بینی می کنندرای صادر می کنندو شاید به خود ببالن که به مو رسیدن و پاره نشدنخوب و بد می گذرد و می ماند به یادگارعکسی دسته جمعی در کتاب‌های قدیمیرد پایی خسته از پیاده روی های عاشقانهدر جوراب‌های کهنهکه آنها را زیر کمددر گام‌های امروزمانفراموش کرده‌ایمحتیفردا را نیز زنده‌ایمدر لبخند یک دوست، به نوشته‌های تزئینیدر شناسنامه‌ هایماندر کوچه هایی که روزی با بی خبر ز فردا از آن گذر کردیمدر سالروز های شیرینی که تلخ شدندر تار موهایی که سپید شدنبه اعتماد هایی که شکستند زنده ایمحتی فردا هم زنده‌ایمهم مانند امروز به شهادت اشیاو آدم‌ من به تو معتادم...ادامه مطلب
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:43

سلام حضرت ساقي سلام ابراهيمسلام کرده ز زلفت جواب ميخواهيمسحر رسيد و نسيم آمد و شبم طي شدبه شوق بادهي تو ما هنوز در راهيمتبر به دست بيا که، دوباره بت شدهايمطناب و دلو بياور، بيا که در چاهيمهزار مرتبه از خود گذشتي و رفتيهزار مرتبه غرق خوديم و ميکاهيمتو از ميانهي عرش خدا به ما آگاهو ما که از سر غفلت ز خويش ناگاهيمتو مثل نور نشستي ميان قلب همهدمي نظر به رهت کن که چون پر کاهيمزبان ما که به وصف تو لال ميماندببين که خير سرم شاعريم و مداحيمصداي صوت اذان تو، هست ما را بردو گرنه از سر شب غرق ناله و آهيم تمام عمر و جواني ما تباهي شد اميدوار به رحمت و عفو اللهيم خوشا به حال تو که وزنهاي براي خودت خدا کند که شفاعت شويم،  ابراهیم  + نوشته شده در سه شنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 10:9 توسط افسانه ام  |  من به تو معتادم...ادامه مطلب
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:43

من ضرر کردم و تو معتمد بازاریبار ما را نخریدند…تو برمیداری؟!.مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویتآمدم گریه کنم، حوصله ام را داری؟.داغ یک بوسه دو سال است به جانم ماندهبه همین گریه مگر تازه کنم دیداری.پدرم گریه کنت بوده و آقا! من همبه جز از گریه برای تو ندارم کاری.کربلایم ببری یا نبری خود دانیبند قلاده ما را به کسی نسپاری!.غزلم در حد یک شاعر درباری نیستبنویسید مرا گریه کن درباری!شاعر: رضا وکیل آذر + نوشته شده در سه شنبه بیستم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 10:2 توسط افسانه ام من به تو معتادم...ادامه مطلب
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:43

دلم تـــــــــنـــــــــــــگ است برای یک عاشقانه ی آرام...!!!   که بشینم روی پاهات...!!!   بگذاری گله کنم...!!!   از همه این کابوسهایی   که چشم تورا دور دیدهاند...!!!   دلتنگی را بهانه کنم سرم را پنهان کنم در گودی گلویت...!!! تمام ریه ام را پر کنم من به تو معتادم...ادامه مطلب
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 20:26

Seni her yerde gördüm, seni her yerde buldum, aynanın önünde yürürken bile yanindaydım, yanında oturan kafeye giderken bile, ya da sokakta seninle konuşurken boşluğunu gördüm

+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۹ ساعت 18:57 توسط افسانه ام  | 
من به تو معتادم...
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 62 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 20:26

دلم ميخواهد در خنكاي شب تمام خيابان هاي شهر رابا تو  قدم بزنم از اينكه چه شب ها تا صبح نفسهايت را شمرده ام براي تو زندگي كنم با تو بسازم با تو بخندم با تو ببازم از پا نيافتم حالا كه زحماتم دارد به بار مي نشيند هنوز خيلي كارها مانده كه با تو بايد انج من به تو معتادم...ادامه مطلب
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 62 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 20:26

 

مــی بـــوســمــتـــــــــ 

آنــقــــــدر کــــه طــــــرح لــــبـــــــ هــــــایــــم 

روی انـــدامـــتــــــــ بــــمــــــانــــد .. 

مـــیـخـــــواهــــم هــــمــه بــــدانــنـــــد کـــــه 

آغـــــــوش تــــــــــو قــــلــــــــمرو مـــــــن اســــتـــــــــ

+ نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۹ ساعت 12:31 توسط افسانه ام  | 
من به تو معتادم...
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 20:26

در من حكومت نظامي شده نمي توانم تورا داد بكشم نمي توانم تصوير دوتاييم با تو را به سينه ام بچسبانم و معابر شهر را قدم بزنم فضا را براي از نوشتن و از تو گفتن از من گرفته اند حس عجيبي دارد خفگي انگار كه در بيداري بختك به جانت افتاده  هر روز به دست تو ش من به تو معتادم...ادامه مطلب
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 20:26

من تو را میبینم می ستایم در دلم 

که برای دل من به آب و آتش میزنی

من تو را می طلبم از اعماق تنم

شاید می دانی شاید بی خبری

می خواهم که مرا بشناسی اما نه امروز

منتظر میمانم که به وقت پیری 

عصای دستت شوم سوی چشمانت شوم 

عصرهای جمعه بهترین مادربزرگ برای نوه هایت شوم

بهترین راوی برای نقل عشق ایام جوانیمان شوم

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۹ ساعت 5:22 توسط افسانه ام  | 
من به تو معتادم...
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 20:26

عشق حسابش از همه چیزو همه کس جداست عشق به خانواده عشق بی انتخاب و شیرینیه  از وقتی چشم باز میکنی پیشتن میدونی تو هر شرایطی هستن میدونی هرطور که باشن دوسشون داری میدونی پشتتو خالی نمیکنن میدونی تا آخرش میمونن و میمونی باهاشون اخر سر هم همه اعضا نیمه من به تو معتادم...ادامه مطلب
ما را در سایت من به تو معتادم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afsan70 بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 15 فروردين 1400 ساعت: 20:26